English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6854 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lay U خارج از سلک روحانیت
lays U خارج از سلک روحانیت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ghostliness U روحانیت
spiritualization U روحانیت
spiritualty U روحانیت
spiritulity U روحانیت
spiritusoity U روحانیت
the clergy U روحانیت
spirituality U روحانیت
habit U لباس روحانیت
habits U لباس روحانیت
clericalism U وابستگی به روحانیت
clericality U حالت یانشان روحانیت
ethereality U خاصیت اتری یا اثیری روحانیت
spiritualists U طرفدار اصول روحانیت ومعنویت
spiritualist U طرفدار اصول روحانیت ومعنویت
to take orders U منصب روحانیت را گرفتن بیکی از درجات روحانی گماشته شدن
out of bounds U خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
hooked medallion U ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
out [of] <adv.> U خارج [از]
outsides U خارج
outside U در خارج
outsides U در خارج
outside U خارج
outwith [Scotish E] <adv.> U خارج [از]
per U خارج از
external U خارج
non combatant U خارج از صف
non-combatants U خارج از صف
non-combatant U خارج از صف
abroad U خارج
aroint U خارج شو
out of U خارج از
outed U خارج
out- U خارج
out U خارج
externals U خارج
out of tune U خارج
out-of- U خارج از
off U خارج از
externally U از خارج
outside [of] <adv.> U خارج [از]
off side U خارج از خط
forth of U خارج از
bring out U خارج کردن
issues U خارج شدن
ouyby U خارج از دور از
beside the question U خارج از موضوع
beside the mark U خارج ازموضوع
over the side U خارج از ناو
begone U خارج شو عزیمت کن
phase out U خارج کردن
out of U در خارج بواسطه
out of question U خارج از موضوع
oversea U خارج از کشور
extraneous U خارج از قلمروچیزی
alfresco U خارج از منزل
issued U خارج شدن
to fall out U خارج شدن
cross country U خارج از جاده
outed U خارج بیرون
outed U خارج از حدود
quotient U خارج قسمت
to pass off U خارج شدن
quotients U خارج قسمت
overseas U خارج ازکشور
extraction U خارج کردن
ungracious U خارج از نزاکت
issue U خارج شدن
off duty U خارج از خدمت
off key خارج از مایه
eccentric U خارج از مرکز
eccentrics U خارج از مرکز
nonsense U خارج از منطق
standaway U خارج از بدن
The train ran off the rails. U قطار از خط خارج شد
To fall out. U از صف خارج شدن
derail U از خط خارج شدن
derail U از خط خارج کردن
derailed U از خط خارج شدن
derailed U از خط خارج کردن
derailing U از خط خارج شدن
derailing U از خط خارج کردن
derails U از خط خارج شدن
derails U از خط خارج کردن
off duty U خارج از نگهبانی
neither here nor there U خارج ازموضوع
not to the point U خارج از موضوع
anieoro U از داخل به خارج
acentric U خارج از مرکز
exits U خارج شدن
abaxile U خارج از مرکز
tort U خارج از قرارداد
torts U خارج از قرارداد
exit U خارج شدن
eject U خارج کردن
out-of- U در خارج بواسطه
outbound U خارج ازمحدوده
outbound U مربوط به خارج
abroad خارج از کشور
soto uke U دفاع از خارج
inaccessible <adj.> U خارج از دسترس
submultiple U خارج قسمت
out of door U خارج ازمنزل
irrelevant U خارج از موضوع
unship U خارج کردن
from the outside U از خارج [از جایی]
outside U به سمت خارج
without U بطرف خارج
outsides U به سمت خارج
extraterritorial U خارج الارضی
away U دوراز خارج
void U خارج شدن
extrauterine U خارج رحمی
discharge U خارج کردن
discharges U خارج کردن
out U خارج از حدود
extramundane U خارج دنیایی
extragalactic U خارج کهکشانی
extramarital U خارج ازدواجی
emigration U مهاجرت به خارج
extracellular U خارج سلولی
extra spectral U خارج طیفی
extra regular U خارج ازقاعده
extra professional U خارج حرفهای
extra cosmical U خارج ازعالم
out of action U خارج ازنبرد
exterritorial U خارج الملکتی
expulse U خارج کردن
popping U خارج شدن
from out of town U از خارج [از شهر]
from outside U از خارج [از شهر]
extramarital U خارج از زناشویی
out of doors U خارج ازمنزل
endarch U متشکل در خارج
inaccessible U خارج از دسترس
ejected U خارج کردن
out of turn U خارج از نوبت
foreign market U بازار خارج
double out U 081 خارج
out of phase U خارج از فاز
fescennine U خارج ازاخلاق
ejecting U خارج کردن
ejects U خارج کردن
out of proportion U خارج از اندازه
to rule out U خارج کردن
extra-marital U خارج از زناشویی
off center U خارج از مرکز
outboard bearing U یاتاقان خارج
out U خارج بیرون
outbye U خارج از دور از
off season U خارج از فصل
blow out U به خارج دمیدن
extravascular U خارج رگی
out- U خارج از حدود
emissive U خارج شونده
outdoors U خارج از منزل
out of line U خارج از خط جبهه
egress U خارج شدن
out- U خارج بیرون
tabled U از دستور خارج کردن
to put out of court U از دستور خارج کردن
derailments U از خط خارج شدن ترن
swap out U مبادله کردن به خارج
table U از دستور خارج کردن
belched U بازور خارج شدن
tables U از دستور خارج کردن
laymen U خارج از حرفه یا فن خاصی
belching U بازور خارج شدن
rations U خارج قسمت سهمیه
indelicate language U سخن خارج از نزاکت
unavailable energy U نیروی خارج از دسترس
rationed U خارج قسمت سهمیه
ration U خارج قسمت سهمیه
lay on the table U از دستور خارج کردن
unplayable U توپ خارج ازدسترس
belch U بازور خارج شدن
thrower in U پرتابگر خارج از زمین
subliminal U خارج ازمرحله اگاهی
transfinite U خارج ازاعداد محدود
subliminally U خارج ازمرحله اگاهی
tabling U از دستور خارج کردن
layman U خارج از حرفه یا فن خاصی
belches U بازور خارج شدن
superempirical U خارج از جهان مادی
extrajudicial confession U اقرار در خارج دادگاه
exurbanite U ساکن خارج شهر
extrajudicial U خارج ازصلاحیت قضایی
disseise U ازتصرف خارج کردن
deviate from the main subject U از موضوع خارج شدن
out of range U که خارج از حد سیستم باشد
off centre load U بار خارج از مرکز
defenestration U پرتاب به خارج پنجره
decivilize U از تمدن خارج کردن
dead ball U توپ خارج ازبازی
endarchy U امتداد از مرکز به خارج
eversion U پیچش کف پا به طرف خارج
exfiltration U خارج کردن از میدان
external operation U عملیات خارج از مملکت
extern U فاهری واقع در خارج
expellent U خارج کننده دافع
expellant U خارج کننده دافع
Recent search history Forum search
2off-season
2purchase off the registry
2purchase off the registry
1recreationist
0عشق تنها چیزی هست که اگر واقعی شو بدست بیاری
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com